آخر ز زهر منصور، مولا فدا شد

برگی از دفتر زندگی امام صادق علیه‌السلام

جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) است که کنیه او ابوعبدالله و لقب مشهورش «صادق» است. لقب‌های دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر و فاضل. اما چون فقیهان و محدثان معاصر او که شیعه وی هم نبوده‌اند، حضرتش را به درستی حدیث و راستگویی در نقل روایت بدین لقب ستوده‌اند، لقب صادق شهرت یافته است.

ولادت او ماه ربیع الاول سال ۸۳ از هجرت رسول خدا (ص)، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعضی مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال ۸۰ از هجرت نوشته‌اند و در ماه شوال سال ۱۴۸ هجری به دیدار پروردگار شتافت. مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است.

نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیه داشته است.

اوضاع و زمانه سیاسی امام صادق علیه‌السلام

از آغاز ولادت تا هنگام رحلت این امام بزرگوار، ده تن از امویان به نام‌های: عبد الملک پسر مروان، ولید پسر عبد الملک (ولید اول) ، سلیمان پسر عبد الملک، عمر پسر عبد العزیز، یزید پسر عبد الملک (یزید دوم) ، هشام پسر عبد الملک، ولید پسر یزید (ولید دوم) ، یزید پسر ولید (یزید سوم) ، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد، و دو تن از عباسیان ابوالعباس، عبدالله پسر محمد معروف به سفاح و ابوجعفر پسر محمد معروف به منصور بر حوزه اسلامی حکومت داشته‌اند. آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبدالملک و پایان آن، با دوازدهمین سال از حکومت ابوجعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است.

امام صادق علیه السلام و مهندسی فرهنگی

آگاهی از معارف دینی و علوم بشری در راستای هدایت تشریعی، احیاء تفکر اسلامی و فرهنگ غنی اسلامی به منظور اداره امور مسلمین در ابعاد فردی و اجتماعی، لازمه امامت است. حضور علمی امامان باقر و صادق (ع) در عصر خود و بی نقص بودن نظریات ایشان و آشکار نمودن علوم خود، حاکی از آن است که سایر امامان به اندازه ایشان فرصت و موقعیت مناسب پیدا نکردند تا فرهنگ و تمدن ناب اسلام را تبیین نمایند. بی‌شک اقدامات علمی امام صادق (ع) در حیات ارزشمندش مرهون وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منحصر به فرد آن عصر و اقدامات امام محمد باقر (ع) در راستای اعتلای فرهنگی و تمدنی و زمینه ساز برای تأسیس دانشگاه بزرگ جعفری است. به گواهی مورخان و محققان اسلامی حضرت امام باقر علیه السلام در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در آن مقطع حساس تاریخ اسلام نقش مهمی داشته است.

می‌توان گفت تحول علمی و فضای باز سیاسی، پیش از دوران امام صادق (ع)، یعنی از دوران زندگانی پدر بزرگوارش حضرت امام باقر (ع) آغاز شد و در دوران زندگی امام صادق (ع) این تحول شگرف علمی و فرهنگی تداوم یافت. حرکت علمی امام صادق (ع) در عصر جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان شکل گرفت. در این زمان عطش شدیدی از سوی مسلمین برای یادگیری و علم آموزی مشاهده می‌شد و علت آن علاوه بر تعالیم متعالی اسلام درباره علم آموزی، حضور تازه مسلمانانی بود که دارای سابقه‌ای درخشان و تمدنی کهن و پربار بودند؛ لذا امام صادق (ع) با توجه به شرایط و وجود بستر مناسب فکری و فرهنگی و آمادگی جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظیم علمی و فرهنگی حضرت باقر العلوم (ع) بود و دانشگاه بزرگ جعفری را تأسیس کرد.

پس از امام باقر (ع) با پیگیری‌های مداوم فرزند بزرگوارش، یگانه دوران، امام جعفر صادق (ع) راه و روش علمی – کلامی آن امام گرامی به ثمر نشست و حاصل آن، پایه گذاری مکتب علمی – کلامی تشیع شد. بیش‌تر فعالیت ‌ها و بیانات اعتقادی امام باقر علیه السلام پیرامون دو اصل توحید و امامت دور می‌زد، زیرا این دو اصل بیشتر معرکه آرا بود.

نهضت علمی امام صادق علیه السلام

اختلافات سیاسی و کشمکش‌های بنی‌امیه و بنی‌العباس نسیم رحمتی بود که یکباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق – علیهما السلام – با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونه‌ای که مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فکر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد کرده، بخش عمده‌ای از دانش اهل‌بیت به وسیله آنان گسترش یافت. امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده کرد و جانی تازه در کالبد بی رمق دین دمید.

امام صادق علیه‌السلام و مرزبانی از دین

عصر امام صادق(ع) به عصر تضارب آرا و عقاید مشهور است؛ چرا که در آن زمان فرقه‌ها و دسته‌های متعدد به وجود آمد و آشوب‌های فکری، اندیشه‌های انحرافی و عقاید گوناگون ظاهر گردید. به همین جهت بسیاری از طبقات مسلمین در معرفت ذات و صفات خداوند و دیگر اصول اعتقادی و احکام عملی دین و تأویل آیات قرآن کریم و مسایلی از قبیل قضا و قدر، جبر و تفویض، مبدأ و معاد و ثواب و عقاب دچار شبهه و اختلاف شدند. به دنبال این شبهات مکتب‌هایی؛ همچون خوارج، معتزله، متصوفه، زنادقه، جبریه، شبهه، قصاص، تناسخیه و … پدیدار گشت و مذاهب و فرقه های گوناگون به وجود آمد.

وجود انحرافات عقیدتی از یک سو و فراهم شدن فضای مناسب برای بیان معارف دینی از سوی دیگر سبب شد تا امام صادق(ع) حرکتی عظیم را برای اعتلای معنوی و دینی مسلمانان آغاز کند. می‌توان موارد زیر را از جمله مهم‌ترین فعالیت‌های آن حضرت در مبارزه با انحرافات برشمرد:

۱.بیان و شرح اصول اعتقادی صحیح
۲.پاسخ به شبهات و سؤالاتی که از ناحیه مسلمانان و شیعیان مطرح می‌شد
​۳.جلسات درس، یا دانشگاه بزرگ جعفری
​۴.تعلیم و تربیت شاگردان متخصص
​۵.مناظرات علمی امام جعفر صادق(ع)

مناظرات علمی

در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینه‌ای که تخصص داشته‌اند، با دیگران مناظره کرده‌اند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است. برای مثال در گفتگو با عالمی اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند. همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینه‌ای که می‌خواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با اَبان بن تَغلِب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.

احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعه‌ای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از‌ آنها عبارت‌اند از:

مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا
مناظره با ابوشاکر دَیصانی، درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره حدوث عالَم
مناظره‌ای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی
مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، به‌ویژه قیاس
مناظره با برخی از علماء معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی

تشکیل حکومت

سیاست نخست امام صادق(ع) یک سیاست فرهنگى و در جهت پرورش اصحابى بود که از نظر فقهى و روایى از بنیان‌گذاران تشیع جعفرى به شمار آمده‌اند. تلاش‌هاى سیاسى امام در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایى از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعاى امامت و رهبرى اسلام در خانواده رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود. از نظر امام صادق(ع) تعرض نظامى علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم، که مهمترینش کار فرهنگى بود، جز شکست و نابودى نتیجه دیگر نداشت. چنانکه در جریان حرکتى که زید بن على و پس از آن یحیى بن زید در خراسان به آن دست زدند، بنى عباس بیشترین بهره را برده و در عمل، خود را به عنوان مصداق شعار «الرضا من آل محمد» تبلیغ کردند.

نتیجه کار بعدها معلوم شد؛ زیرا فقه جعفرى، بنیانگذار تشیع نیرومندى گشت که روز به روز اوج بیشترى گرفت؛ اما زیدیه که منحصرا در خط سیاست‌ بود، رو به افول گذاشتند.

سیره‌های اخلاقی و تربیتی امام صادق علیه السلام

هشام بن سالم می‌گوید: امام صادق علیه السلام هنگامی که تاریکی شب فرا می‌رسید، انبانی از نان و گوشت و پول را بر می‌داشت و بردوش می‌نهاد و به سوی نیازمندان شهر مدینه می‌شتافت و آن‌ها را میانشان تقسیم می‌کرد. آن‌ها او را نمی‌شناختند. زمانی که امام صادق علیه السلام رحلت کرد و آن انفاق‌های شبانه ادامه پیدا نکرد، نیازمندان فهمیدند که چه کسی هرشب به آن ها غذا و پول می‌داد.

امام صادق علیه السلام – در ایام قحطی – دستور می‌داد برای تهیه آرد گندم را با جو مخلوط کنند و می‌فرمود: من می‌توانم برای خانواده‌ام آرد گندم خالص تهیه کنم ولی دوست دارم در زندگی اندازه، حساب و کتاب را خوب رعایت کنم.

آثاری از امام صادق علیه السلام

سخنان امام صادق علیه السلام سرشار از آموزه‌های عرفانی است؛ چنان‎که بسیاری از موضوعاتی که ایشان بیان فرموده، در روزگاران بعد، از سوی عارفان بزرگی چون خواجه عبدالله انصاری در کتاب‌های منازل السایرین و صد میدان؛ عزالدین محمود کاشانی در کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه؛ ابوالقاسم قشیری در الرساله القشیریه؛ خواجه نصیرالدین طوسی در اوصاف الاشراف تحریر شد.

همچنین، امام صادق علیه السلام، خود نیز افزون بر اینکه در کتاب مصباح الشریعه آشکارا از عارف ،عرفان و معرفت سخن گفته، در پرداخت برخی موضوع‎های اخلاقی در این کتاب، چاشنی و رنگ معرفت و عرفان نیز به آن افزوده است.

ادب آموزان مکتب امام صادق علیه السلام

تعداد شاگردان امام صادق علیه السلام را عده‌ای از محققان و دانشمندان شیعه چهار هزارتن دانسته‌اند و تنها از جواب سوال‌هایی که از آن حضرت می‌شد، چهار صد رساله نگارش یافته است. بعضی از شاگردان امام صادق(ع) دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند، به عنوان نمونه هشام بن حکم سی و یک جلد کتاب نوشته و جابربن حیان نیز بیش از دویست جلد کتاب در زمینه‌های گوناگون به خصوص رشته‌های علوم عقلی، طبیعی، فیزیک و شیمی تصنیف کرده بود. ابان بن تغلب در مسجدالنبی جلسه درس داشت و آنگاه که وارد مسجد می‌شد ستونی را که پیامبر(ص) تکیه می‌داد، برای او خالی می‌کردند.

شاگردان امام صادق(ع) منحصر به شیعیان نبودند، بلکه پیروان سنت و جماعت نیز از مکتب آن حضرت برخوردار می‌شدند؛ پیشوایان چهارگانه اهل سنت بلاواسطه یا با واسطه شاگرد امام صادق(ع)بودند. ابوحنیفه در راس این پیشوایان قرار دارد که به گفته خودش، دو سال شاگرد امام بوده و اساس علم و دانشش از این دوسال است.

جرعه‌ای از زلال کلام امام صادق علیه السلام

امام صادق(ع) فرمودند: «در شگفتم از کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!

۱.در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر«حَسبُناالله و نِعمَ الوَکیل…»(سوره آل عمران، آیه ۱۷۱) پناه نمی‌برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یادشده فرموده است:

«پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آن‌ها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسّک جستند)، همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچ گونه بدی به آنان نرسید».

۲.در شگفتم از کسی که اندوهگین است، چگونه به ذکر«لااله الّا أنت سُبحانَک أنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» (سوره انبیاء، آیه ۸۷) پناه نمی‌برد؛ زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:

«پس ما یونس را در اثر تمسّک به ذکر یادشده، از اندوه نجات دادیم و همین‌گونه مؤمنان را نجات می بخشیم.»

۳.در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر«وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِباد» (سوره غافر، آیه ۴۴). .. پناه نمی‌برد؛ زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است:

«پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یادشده) از شرّ و مکر فرعونیان مصون داشت.»

۴.در شگفتم از کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست، چگونه به ذکر«ماشاءَ اللهُ لاقُوَّهَ إِلَّا بِالله » (سوره کهف، آیه ۳۹) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند بعد از ذکر یادشده فرموده است:

(مردی که فاقد نعمت های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی، امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»( الأمالی صدوق، ص ۶) 

شهادت امام صادق علیه السلام

در فصول المهمه و مصباح کفعمی (به نقل مجلسی در بحار) نیز در کتاب‌های دیگری آمده است: امام را زهر خوراندند. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابوجعفر منصور او را زهر خورانید، زیرا با کینه‌ای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی‌نشست.

ابن فضال روایت کند: نزد ام حمیده رفتم تا او را به رحلت امام تعزیت دهم. گریست و من از گریه او به گریه در آمدم. پس گفت: اگر ابوعبدالله را هنگام مرگ می‌دیدی چیزی شگفت، مشاهدت می‌کردی. چشم خود را گشود و گفت: هرکس را با من خویشاوندی دارد، گرد آورید. همه را گرد آوردیم. به آنها نگریست و گفت: شفاعت ما به کسی نمی‌رسد که نماز را سبک بدارد.

کلینی به روایت خود از امام موسی بن جعفر روایت کند: من پدرم را در دو جامه شطوی کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامه‌ای از جامه‌هایش و عمامه‌ای که از علی بن الحسین بود برای آنکه آن را به چهل دینار خریده بود.

مسعودی در مروج الذهب می‌نویسد: در سال ۱۴۸ هجری ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب به شهادت رسید، وی در قبرستان بقیع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات ۶۵ سال داشت و گفته شده که او را مسموم کرده بودند.ب