بیانیه نهاد رهبری در دانشگاه در واکنش به سخنرانی فرماندار
نقدی بر سخنرانی فرماندار محترم در مراسم ۱۶ آذر در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
مراسم بزرگداشت روز ۱۶ آذر در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری با حضور گسترده و پرشور دانشجویان عزیز همراه با بیان دیدگاهها و نظرات نمایندگان محترم دانشجویی به نحوه شایسته برگزار شد. جا دارد از همه دانشجویان عزیز خصوصا دانشجویان محترمی که دیدگاه های ارزشمند خود را بیان کردند صمیمانه تقدیر و تشکر نمایم.
و اما
در ادامه مراسم سخنران مدعو سخنانی بیان کردند که لازم است به دور از #هیاهوی_سیاسی پاسخ داده شود. بر محتوای ارائه شده از طرف سخنران محترم ایراداتی از جهات مختلف وارد است اما سعی می شود در #چند_شماره با نگاه مبنایی به برخی از مواضع و مطالب مطرح شده پاسخی مستند و درخور داده شود:
نقد اول: دوگانهانگاری کاذب و قراردادن «دین سنتی» در مقابل «توسعه مدرن»
سخنران در چند جای کلیدی، به طور مستقیم یا تلویحی دینداریِ متعارف و سنتی را در مقابل گفتمان توسعه، تعامل جهانی و خواستههای نسل جدید قرار میدهد. این تقابل، یک مغالطه #دوگانه_ساز و #دو_قطبی سازی_کاذب است.
مستندات عینی از متن سخنرانی:
۱. #تقابل_هیئت و نماز با #کنسرت و کافه (به عنوان نماد توسعه یافتگی):
عبارت سخنران محترم: «یکی نمازش رو میخونه، هیئتش رو میره، سینهزنی میکنه؛ یکی کنسرتش هم میره، کافهش هم. چه ایرادی داره؟ … اشکال نداره. کنسرت و کافه و اونجا نشستن و گفتگو کردن هم یه لذتی داره. اون هیئت و رفتن و دعا و توسل هم یه لذتی داره. اما نقطه اشتراک شما ایران آباد و آزاد و توسعهیافته است».
سخنران محترم با ظاهری منصفانه و بی طرفانه، هر دو فعالیت را مجاز میشمارد، اما در واقع آنها را دو انتخاب کاملاً مجزا و برابر جلوه میدهد و عملا یک دوقطبی سازی کاذب اتفاق می افتاد و ایشان هیچ اشارهای نمیکند که یک فرد میتواند هم نماز بخواند و هم به کافه یا کنسرت برود (اگر محتوایش مغایر با دین نباشد). این نگاه، دین را در یک ساحت کاملاً جدا و احتمالاً منزوی قرار میدهد و دوگانهای به نام نماز و هیئت، کنسرت و کافه ایجاد می کند.
به نظر سخنران محترم، _بطور خواسته یا ناخواسته_ برای رسیدن به «ایران آباد و آزاد»، تفکیک ساحت دین از سبک زندگی مدرن ضروری است. این، همان سکولاریزاسیون زندگی است که با مبانی قرآن کریم و امامین انقلاب _که برگرفته از مبانی قرآنی است_ ناسازگار است.
۲. انتقاد از #نمادهای ظاهری دینی و ملی در ادارات و ارتباط آن با استبداد و طاغوت:
عبارت سخنران محترم: «هر روز من رفتم اداره پخش فرآوردههای نفتی دیدم بالا عکس الله زده … گفتم دهه شصت مرحوم امام فرمود فقط عکس الله بزنید. بنا نیست بالای سر ما در واقع همون چیزی که طاغوت بود رو ما عمل کنیم. ما برای تملق و چاپلوسی و برای برخی از ترویج کلید واژه ها و ایدئولوژی خودمون به سمت و سویی حرکت کردیم که از اندیشه های مرحوم امام … نبوده».
جناب سخنران، نصب برخی تصاویر را معادل «تملق، چاپلوسی و ترویج ایدئولوژی» میداند و آن را دور شدن از اندیشههای اصیل دینی امام میخواند.
البته ضمن رد تمام #چاپلوسی ها و تملق گرایی ها در نظام اسلامی، حقیقت آن است که #نورانیت_مشروعیت، از آسمان شرع و زمین رأی مردم میجوشد و حاکمیت را تا مقام امانتداری امت بالا میبرد. در چنین جایگاهی، تجلیل از صاحبمنصب، تجلیل از مقام قانون و میثاق جمعی است، نه تکریم جبروت فردی. این احترام، ریشه در تعهد به عهدی الهی-مردمی دارد، نه در ترس یا طمع. اما آنجا که مشروعیت، رنگ خدایی و خرد جمعی را ندیده باشد، هر بزرگداشتی — هرچند با شکوه — تنها آیینهای از چاپلوسی در برابر قدرتِ محض است. فرق است میان بوسیدن دستی که به عدالت گره خورده با خم شدن در برابر هیبتی که تنها از زور و زر میروید. اولی، ادای دین به امانت است و دومی، معامله با سلطه.
۳. انتقاد از #مراسم_مذهبی_و_مقایسه آن با #کنسرت:
عبارت سخنران محترم: «من در اون یادواره شهدا یه چیزی گفتم … گفتم چه تفاوتی وجود داره که کنسرت محسن یگانه سه تا سانس، بلیتش بین پونصد هزار تا یک میلیون، در عرض یک ساعت دو هزار نفر ثبت نام میکنن … ولی اینجا مراسم بیست و پنج نفر آدم میان و یک دونه هم در واقع جوان و دانشجو نیست. این حرف بدی زدم؟ من این یادواره ها رو خوب تبیین و تفسیر و تحلیل کنیم و ذائقه مردم رو و نسل جوان رو خوب نتونستیم بفهمیم».
اگرچه سخنران محترم به درستی بر ضرورت شناخت #ذائقه_نسل_جوان تأکید کرده، اما راه حل را در تقابلسازی جستجو میکند، حال آنکه سخنران حضور کم در یادواره شهدا (که رنگ مذهبی-انقلابی دارد) را در مقابل استقبال پرشور از کنسرت قرار میدهد.
بار دیگر دوگانه سازی و دوقطبی سازی کاذب این دفعه بین یادواره شهدا و کنسرت. نمی دانم چگونه از یادواره شهدای کم جمعیت سخن می گوید!؟ که انگار همه یادواره ها اینگونه اند، درحالی که #مشاهدات_میدانی هر کدام از ما در مراسم شهدایی، از استقبال کم نظیر حکایت دارد.
جناب سخنران در مقام جایگاه یک مسئول به جای تحلیل علل اجتماعی و مدیریتی این مورد خاص (مثل نحوه اجرای مراسم)، نتیجه میگیرد که باید «ذائقه نسل جوان» را فهمید. اما در بافت سخن، «ذائقه نسل جوان» معادل گرایش به مدل زندگی غیرمتعارف (سکولارتر) تعریف میشود.
ظاهراً ایشان درصدد بیان این مطلب است که جذابیتهای دنیای مدرن (کنسرت) ذاتی است، اما جذابیت مراسم دینی نیازمند بازسازی و تغییر است. این نگاه بدون ارایه تحلیل و درنظر گرفتن صحت یا عدم صحت آن، توسعه را با تغییر در ذائقه دینی مردم گره میزند و دوقطبی کاذب ایجاد می کند.
۴. نقد عملکرد #حاکمیت_دینی و ارتباط آن با توسعهنیافتگی:
عبارت سخنران محترم: «خواستیم برای شما تصمیم بگیریم، خواستیم رای مآبی کنیم، خواستیم قابله ای از واقع جامعه باشیم. امروز می بینیم که در بستر توسعه عقب افتادهایم».
این جمله اگرچه بطور مستقیم به دین اشاره نمیکند، اما خطاب به حاکمیتی است که ادعای دینی دارد. «قابله جامعه بودن»، کنایه از دخالت در تمام شئون زندگی مردم بر اساس قرائت خاصی از دین است.
جناب سخنران توسعهنیافتگی را نتیجه مستقیم این رویکرد میداند. بنابراین، گفتمان توسعهخواهی او، در تقابل با گفتمان حاکمیت دینی همه جانبه قرار میگیرد. این نوع نگاه، ذات و محتوای دین را نادیده میگیرد. از منظر قرآن، دین برای هدایت آمده (بقره:۲) و هدایت، ممکن است با «برخی خواسته های نفسانی» در تضاد باشد. همچنین، قرآن بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید دارد (آل عمران:۱۱۰) که به معنای تاثیرگذاری دین در عرصه عمومی و محدود کردن آزادیهای مخرب است.
لذا مشکل، نه در اصول دین، که در برداشت های نادرست، قرائت خشک، ریاکارانه و غیراجتهادی از آن است. توسعه مطلوب اسلامی، توسعهای است که هم کف خیابان را بفهمد، هم کعبه را نشانه رود. توسعهای که در آن، هم کنسرت سالم باشد، هم هیئت پرجمعیت؛ نه آنکه یکی را فدای دیگری کند. هم اکنون جوانان مسلمانی در عرصههای بینالمللی مانند المپیادهای علمی، استارتآپها یا ورزش قهرمانی، هم دیندارند و هم مدرن؛ این خود دلیلی بر نادرستی دوگانهسازی است.
همانگونه که #مقام_معظم_رهبری تأکید دارند، پیشرفت حقیقی آن است که «هویت دینی و ملی» در آن محفوظ بماند.» متأسفانه جناب سخنران به جای نقد قرائت نادرست از دین، به تقابل سازی بین دین و توسعه پرداخته است که نتیجه آن دوگانه سازی و دوقطبی های کاذب است که وحدت ایران اسلامی را نشانه رفته است.
و#کلام_پایانی:
دوگانهسازی کاذب، تنها به انشقاق در جامعه دامن میزند و «وحدت ملی» را که لازمه هر حرکت روبهجلوست، نشانه میرود. وظیفه نخبگان و مسئولان، نه ایجاد یا تشدید چنین شکافهایی، بلکه ارائه الگویی عملی و جذاب از تمدن نوین اسلامی است که در آن، «مسجد» و «پژوهشگاه»، «عزاداری» و «رقابت علمی»، «ایثار» و «کارآفرینی» نه تنها در تعارض نیستند، که مکمل یکدیگرند.
نقد دوم: تقلیل دین به امر خصوصی و حذف آن از عرصه عمومی و قانونگذاری
جناب سخنران در چندین نقطه، با ارائهی برداشتی #فردگرایانه از دین، عملاً _خواسته یا ناخواسته_ دین را از صحنهی اجتماعی و حکمرانی خارج میکند و “#وطنپرستی_سکولار” را به عنوان تنها مبنا برای همزیستی ملی پیشنهاد میدهد.
مستندات عینی از متن سخنرانی:
۱. تعریف “#مخرج_مشترک” ملی به عنوان “#وطن_و_هموطن” و حذف دین از معادله هویت ملی و جمعی:
عبارت سخنران محترم: «مخرج مشترک شما …. قطعا این هموطن بوده: وطن و هموطن. ادیان و اعضاء و اقوام بالای این خط قرار دارن. یعنی ما در دایره ایرانباوران باید قرار بگیریم… ما به سمت دموکراسی بریم که احزاب سیاسی مستقل، رسانهای آزاد، NGOها و سازمانهای #مردمنهاد تصمیم گیری کنن که همون نکته ایرانآبادی که فرمودید، اون به سمت ایران آباد و آزاد در واقع حرکت کنن.»
#تحلیل_متن:
سخنران محترم به صراحت، “وطن و هموطن” را به عنوان تنها مخرج مشترک برای همه ایرانیان معرفی میکند. او سپس ادیان و اقوام را به عنوان عناوین فرعی معرفی میکند که “بالای این خط” قرار میگیرند. این استعاره نشان میدهد دین یک ویژگی شخصی و فرعی است، در حالی که ملیت، اصل بنیادین است.
الگوی نهایی مورد نظر او، یک دموکراسی لیبرال است با احزاب و رسانههای مستقل. در این مدل، هیچ اشارهای به نقش قانونگذاری مبتنی بر ارزشهای دینی یا تنظیم روابط اجتماعی بر اساس شریعت نمیشود. دین، کاملاً به حریم فردی و تشکلهای خصوصی رانده میشود. و این سوال مطرح می شود که در این مدل پیشنهادی، آیا قوانین خانواده باید بر اساس فقه اسلامی باشد یا خیر؟ قانون مجازات اسلامی چه جایگاهی دارد؟ نظارت بر فرهنگ عمومی بر اساس چه معیاری خواهد بود؟
از این رو در ادامه ضمن قبول جایگاه وطن و وطن دوستی در دین و توصیه همگان به وطن دوستی و اینکه در نظر ما #هرچه_انسان_دیندارتر، #وطن_دوست تر، و کسی وطن دوست تر و ایرانی تر از رهبری معظم انقلاب نسیت، یک مجتهد عالی و یک ایرانی تمام عیار.
و اما بر این بخش از دیدگاه جناب سخنران ایراداتی وارد است:
الف) نادیده گرفتن عنصر وحدت بخش در قرآن کریم، آیه ۱۰۳ سوره آل عمران: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا
ب) نادیده گرفتن مفهوم «#امت_واحده» مبتنی بر عقیده، آیه ۲۱۳ سوره بقره: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيه.
ج) نادیده گرفتن غایت خلقت و جامعه برتر
هدف نهایی از تشکیل جامعه در اسلام، تقرب به خدا و اجرای احکام او است، نه صرفاً آبادانی مادی، آیه ۵۶ سوره ذاریات: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
د) نادیده گرفتن مرزبندی قرآنی بر اساس ایمان و کفر
قرآن در عین دعوت به عدالت با همه، مرزهای هویتی و وفاداری را بر اساس ایمان ترسیم میکند، آیه ۱ سوره ممتحنه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ و آیه ۷۲ سوره توبه: وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ.
۲. طرح “دایره ایرانباوران” به عنوان فرا-ایدئولوژی جایگزین:
عبارت سخنران محترم: «یعنی ما در دایره #ایرانباوران باید قرار بگیریم… شما از این حالت ی که پیشینه شما این باشه، مخرج مشترک شما که به درستی گفت قطعا این هموطن بوده: وطن و هموطن.»
#تحلیل_متن
مفهوم “ایرانباوران” که سخنران میسازد، یک هویت کاملاً ملی و فرادینی است. این مفهوم، مشابه ایدهی “ملت-دولت سکولار” است که در آن، تعلقات فروملی (مانند دین) تحتالشعاع وفاداری به ملت قرار میگیرد.
جناب سخنران با نادیده گرفتن مبانی قانون اساسی نظام، _ قانون اساسی جمهوری اسلامی، هویت نظام را «ایرانی-اسلامی» تعریف کرده (در مقدمه) و حاکمیت قوانین الهی را اصل بنیادین میداند (اصول دوم و چهارم)_ طرح «دایره ایران باوران» به عنوان فرا-ایدئولوژی، عملاً این اصل بنیادین را به حاشیه میراند.
این نگاه، مستقیماً در تضاد با گفتمان رسمی نظام جمهوری اسلامی است که هویت را “ایرانی-اسلامی” میداند و برای دین، نقش تعیینکننده در قانونگذاری و هویتسازی قائل است. در گفتمان او، اسلام به یک مولفهی اختیاری و شخصی از هویت ایرانی تقلیل مییابد.
#کلام_پایانی:
از منظر دین و قرآن کریم،”وطن و هموطن” میتواند یک “مبنای عملی برای همزیستی مسالمتآمیز” باشد، اما هرگز نمیتواند جایگزین “ایمان و تقوا” به عنوان “مبنای ارزشی و هویتی برتر” گردد. جامعه اسلامی میتواند و باید منعطف و عادلانه با تمام شهروندان رفتار کند، اما آرمانها و قوانین خود را باید از متن دین استخراج کند، نه اینکه دین را به حاشیه ببرد تا آرمانهای یک ملیتگرایی سکولار محقق شود. متأسفانه سخنران محترم در جایگاه یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی، به بهانهی وحدت ملی، اصل هویت دینی نظام و جامعه را به حاشیه میراند.
عباداله فضلیان کاری
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
#نهاد_رهبری_دانشگاه_علوم_کشاورزی_و_منابع_طبیعی_ساری
https://eitaa.com/Nahad_sanru
بسیار عالی