رد کردن و رفتن به محتوا

داستان هایی از زندگی امام عسکری (علیه السلام)

ولادت سراسر نور امام یازدهم مبارک باد

سیره امام عسکری(علیه السلام) :

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

حسین بن حسن یکی از نوادگان امام جعفر صادق علیه السلام بود که در قم زندگی می کرد و آشکارا شراب می نوشید. روزی به منزل احمد بن اسحاق اشعری که وکیل امام حسن عسگری

علیه السلام در امور اوقاف بود رفت ولی احمد بن اسحاق به او اجازه دیدار نداد. حسین بن حسن نیز محزون به خانه برگشت.

همان سال احمد اسحاق پیش از حج به سامراء رفت و اجازه خواست تا با امام حسن عسکری علیه السلام ملاقات کند ولی امام اجازه نداد. احمد بن اسحاق مدتی گریست و بی تابی کرد تا سرانجام امام به او اجازه داد.

احمد بن اسحاق به امام عرض کرد: ای پسر رسول الله، چرا مرا از دیدارتان منع کردید، در حالی که من از شیعیان و دوستان شما هستم؟

امام فرمود: زیرا تو پسر عموی ما را از خانه ات طرد کردی.

احمد بن اسحاق شروع به گریه کرد و سوگند خورد که هدفش فقط این بوده که حسین بن حسن از خوردن شراب توبه کند.

امام فرمود: درست می گویی، ولی در هر حال احترام و تکریم آنها باید به جای خود محفوظ باشد. مبادا آنان را تحقیر و خوار کنی زیرا به ما منسوب هستند؛ و گرنه از زیانکاران خواهی گشت.

احمد بن اسحاق از حج برگشت و وارد قم شد. بزرگان و اشراف به دیدارش آمدند و حسین بن حسن هم همراه آنان بود. احمد بن اسحاق با دیدن او به طرف او شتافت و از او استقبال کرد و او را در بالای مجلس جایش داد.

حسین بن حسن که بسیار تعجب کرده بود، علت این برخورد را از احمد بن اسحاق جویا شد. او نیز سخنان امام حسن عسکری علیه السلام را بازگو کرد.

حسین بن حسن با شنیدن ماجرا از کارهای زشتش پشیمان شد و توبه کرد، سپس به خانه اش مراجعت کرد و همه شراب ها را به زمین ریخت، از باتقوایان خداترس شد و پیوسته در مسجد

معتکف می شد تا از دنیا رفت و در نزدیکی قبر مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.

منابع:

بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۲۳، ح ۱۷

اهتمام به عبادت

زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح بن وصیف بسر می برد عباسیون و صالح بن علی و کسانی که از مذهب تشیع منحرف بودند نزد صالح رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن علیه السلام سختگیری کند.
صالح گفت: چه کنم؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم اما در اثر مشاهده رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتی در حسن بن علی است که این گونه در شما تاثیر گذارده است؟
گفتند: چه می گویی درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را عبادت می کند، نه سخن می گوید و نه به چیزی سر گرم می شود، وقتی به او نگاه می کنیم رگهای گردن ما می لرزد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم.
وقتی این سخنان را از صالح بن وصیف شنیدند ناامید برگشتند.

اصول کافی، باب مولد ابی الحسن بن علی علیه السلام، ح ۲۳٫

تاثیر نفس مردان خدا

محمد بن اسماعیل علوی می گوید:

امام عسکری (ع) را زمانی در نزد علی بن نارمش که یکی از دشمنان سرسخت آل محمد (ص) بود، زندانی کردند. او مردی زشت خو و بدسیرت [بود] و با خاندان علی (ع) عداوتی دیرینه داشت. از طرف خلیفه به او دستور داده بودند که هر چه می تواند امام (ع) را اذیت کند و بر او سختگیری نماید. اما ابهت، هیبت و جلالت امام (ع) و حالات عرفانی و معنوی آن حضرت چنان آن مرد شقاوت پیشه را متحول کرد- بااینکه حضرت عسکری (ع) بیش از یک روز در زندان او نبود- که صورت خود را به احترام حضرتش بر خاک می نهاد و سر خود را بالا نمی گرفت، و همراهی یک روزه این مرد با پیشوای یازدهم، رفتار و گفتارش را عوض نمود و حضرت عسکری (ع) را در منظر او نیک ترین مردم قرار داد.»[۱]

پی نوشت

[۱] کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۸۶؛ اصول کافى، باب مولد ابى محمد الحسن بن على علیه السلام، حدیث ۸

منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ تاثیر نماز و دعا در آرامش و صفای روح، ص: ۱۱۱

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم

خانه امام

محتاج نان شبش بود، هر چه می‌رفت به دربار عباسی و گردنش را کج می‌کرد جلوی آن‌ها و کمک می‌خواست، فایده ای نداشت. حق داشتند. همگی مست بودند و غرق خوش‌گذرانی و مادیات. مشکلات مردم چه ربطی به آن‌ها داشت!؟

نا‌امید شده بود، نزدیک خانه‌ی امام رسید. در خانه‌اش را کوبید.

بدون این که چیزی بگوید کیسه‌ی پولی به او داد.

آن وقت بود که فهمید خلافت حق چه کسی است!

برگرفته از کتاب « آفتابِ نیمه شب » از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب

ولادت امام حسن عسگری علیه السلام مبارک

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

جانشین شما کیست

پرسید:” جانشین شما کیست؟”

امام داخل اتاقی رفت. وقتی برگشت پسر بچه‌ای روی شانه‌اش بود. موهای سیاه و پیچیده. لب‌های غنچه‌ای قرمز، ابروهای کشیده، شبیه خودش، از او زیباتر ندیده بود.
پرسید:” اسمش چیست؟”
گفت:” هم اسم جدم رسول‌الله! ولی او غایب می‌شود، نمی‌بینندش. مثل خضر و ذوالقرنین، مدت زمان زیادی طول می‌کشد. وقتی بیاید آرامش با خودش می‌آورد. زمین را پر از عدل می‌کند، بعد از آن که ظلم همه‌جا را گرفته باشد.

برگرفته از کتاب « آفتابِ نیمه شب » از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

زندانبان امام حسن عسگری علیه السلام

گفته بودند:
” آن‌قدر شکنجه‌اش کنند که دیگر تاب نیاورد و… .”
زندان که رفت و نگاهش کرد، مست شد انگار. سست شد، افتاد روی زمین.
صورتش را گذاشت روی خاک. گریه می‌کرد، پشیمان بود.
فکر دیگری به ذهن‌شان نمی‌رسید، زندان‌بانان سنگ‌دل را می‌فرستادند سراغش، همه‌شان شیعه بر می‌گشتند.

برگرفته از کتاب « آفتابِ نیمه شب » از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

امام عسگری (ع): جواب نامه ای که بدون مرکب نوشته شده بود

محمد بن عباس می‏گوید: ما چند نفر کنار یکدیگر در مورد مقامات امام حسن عسکری علیه ‏السلام صحبت می‏ کردیم، یکی از ناصبی‏ها، گفتار ما را به مسخره گرفت و گفت: «من بدون مرکب، نوشته ‏ای را برای آن حضرت می‏نویسم، اگر او پاسخ سؤالهای مرا داد، حقانیت او را می‏ پذیرم.»  

پس وی سؤالهای خود را در نامه‏ای نوشت، ما نیز مسئله ‏های خود را در نامه ‏ای نوشتیم و به سوی آن حضرت فرستادیم. امام حسن عسکری علیه ‏السلام پاسخ مسائل همه ‏ی ما را در جواب نامه‏ اش داد و در نامه‏ ی مربوط به ناصبی، علاوه بر پاسخ به مسائل او، نام او و نام پدر او را نیز نوشته بود.  
وقتی که آن مرد ناصبی، جواب نامه‏اش را دید، متعجب و حیرت‏زده گردید به طوری که از هوش رفت.  
پس از به هوش آمدن، حقانیت امام حسن عسکری علیه ‏السلام را پذیرفت و جزو شیعیان آن حضرت گردید. [۱] .

(۱)مناقب آل بی طالب.

منبع: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسن عسگری (علیه السلام)،تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس،چاپ چهارم،۱۳۸۶،صص۵۰۳-۵۰۴٫

امـام حسن عسگری علیه السلام:

قبیح ترین و زشت ترین حالت و خصلت براى مؤمن آن حالتى است که داراى آرزوئى باشد که سبب ذلّت و خوارى او گردد

تحف العقول : ص ۴۹۸ س ۲۲، بحارالا نوار: ج ۷۵، ص ۳۷۴، ح ۳۵

برکات حجت خدا

 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

احمد بن اسحاق گوید: بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم و می خواستم از امام بعد از او سوال کنم. امام علیه السلام قبل از سوال من فرمود: ای احمد بن اسحاق! خداوند زمین را از زمان خلقت آدم تا روز قیامت از وجود حجت خالی نمی گذارد و به وسیله اوست که بلا را از اهل زمین دور می گرداند، باران می بارد و برکات زمین ظاهر می شود.
عرض کردم: یابن رسول اللّه: امام بعد از شما کیست؟
امام علیه السلام با عجله برخاست و داخل اتاق دیگر شد و در حالی که بچه سه ساله ای که همانند ماه شب چهاردهم زیبا بود را بر دوش داشت بازگشت و فرمود: ای احمد اگر نزد خداوند و ما دارای ارزش و مقامی نبودی فرزندم را به تو نشان نمی دادم، او هم نام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله است که زمین را پر از قسط و عدل می کند همانا گونه که پر از ظلم و جور شده است.
ای احمد! مثل او در این امت مثل حضرت خضر علیه السلام و ذوالقرنین است. به خدا قسم غیبتی می کند که هر کس جز آنکه خداوند او را بر امامتش ثابت و استوار و استوار نگاه داشته است و توفیق دعا برای تعجیل در فرج او داده است از اعتقاد به او منحرف می گردد.
عرض کردم: مولای من! آیا نشانه های دارد که قلبم به آن مطمئن شود؟
در این هنگام کودک سه ساله با زبان فصیح عربی گفت: انا بقیه اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه.
من بقیه اللّه در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم.
احمد بن اسحاق گوید: من در حالی که بسیار خوشحال بودم از محضر امام علیه السلام خارج شدم و روز بعد خدمت او رسیدم و عرض کردم: از لطفی که دیروز به من کردید بسیار مسرور شدم، اما بفرمائید سنتی که از خضر و ذوالقرنین در او چیست؟ امام علیه السلام فرمود: طولانی شدن غیبت اوست.
عرض کردم: یا بن رسول اللّه غیبت او طولانی می شود؟
فرمود: قسم به پروردگارم اکثر معتقدین به او از امامتش بر می گردند و کسی جز آنکه در عهد ولایت ما پا برجاست و ایمان در قلب او نوشته شده است و با روح الهی تایید شده است ثابت قدم نمی ماند.
ای احمد! آنچه به تو می گفتم سری از اسرار الهی است، از دیگران مخفی بدار و از شکر گزاران باش که با مادر علیین بهشت خواهی بود.

 محجه البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۹

امام حسن عسکری علیه السلام:

از تواضع است که بر هر کس بگذری سلام کنی

 بحارالنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۲

 

رفتن به بالای صفحه