فلسفه معنوی نوروز
عید در لغت شادی مجدد و سروری را می گویند که سالیانه تکرار می شود
گفته اند: به روزی که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویندو نیز بازگشت به فرح و شادمانی فراگیر را عید گویند و بعضی نیز می گویند که درآن روز هر کس موقعیت خود بازیابد و به جایگاه اجتماعی خود برگردد. چون تهیدستان و فقرا نمی توانند لباس نو پوشند و لباسهای کهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا می کند.
میبدی در کشف الاسرار می گوید:
«سمی العید عیدا لان الله تعالی یعود بالرحمه الی العبد و العبد یعود بالطاعه الی الرب.» عید که از کلمه بازگشت می باشد برای آن است که: خداوند رحمت خودرا متوجه بنده اش می نماید و انسان نیز با فرمانبری خود به پروردگارش رو می کند.
تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و می شود، جوامع انسانی به تفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصی در سال را جهت یادآوری وتجدید خاطره نسبت به موضوعات ویژه ای که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادی داشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژه ای به آن مناسبت برگزار می کرده وآداب و رسوم خاصی را انجام می داده اند.
در قرآن کریم وقتی یاران حضرت عیسی(ع) سفره ای آسمانی را آرزو نموده و به عنوان آیه و نشانه الهی می طلبند حضرت عیسی(ع) از خداوند می خواهد که منتی برآنها نهاده و روزی آسمانی به آنان عنایت کند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایی(ره) در ذیل آن می فرماید:
«خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعی و نشاط وسرزندگی می آفریند و هر بار که فرا می رسد عظمت دین را تجدید می کند.» سخن مرحوم علامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه ۵ از سوره ابراهیم است که درتفسیر آیه:
«…و ذکرهم بایام الله »
می گوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیه اشاره به روزهای ویژه ای دارد که در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهی ظهور یافته و حادثه خاصی در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهای ویژه الهی تجلی یافته است.
عیدهایی که جوامع دارای سابقه تاریخی امروزه برگزار می نمایند، هر یک یادآورحادثه بزرگی است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدیدمی شود و در تاریخ ادیان آسمانی تنها اسلام است که عیدهای بزرگ او برای حادثه تاریخی گذشته نیست و بلکه هر سال و برای همگان تجدید می شود زیرا همان گونه که امام(رض) در پیام نوروزی خود می فرماید: مسلمانان پس از پایان دادن کار مهم عبادی سالیانه خود به شکرانه موفقیت در عبادت خود جشن می گیرند.
امام(رض) می فرماید:
«… البته از عیدهایی که اسلام تاسیس فرموده است به حسب نظرهای مختلف برداشتهای مختلفی وجود دارد، آن برداشتی که اهل معرفت از عید دارند با آن برداشتی که دیگران می کنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایی که در ماه رمضان می کنند روز عید را روز لقاء الله می دانند، و آن روز برای آنها «الغیرک من الظهور ما لیس لک » است، آنها همه چیز را از او می دانند، و آن روز را عیدمی کنند برای اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا برای ملاقات می شوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتی که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا می شوندبرای لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوه ای از آن جلوه ها برسیم و ذره ای از آن معارف در قلب ماواقع بشود.
… خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهای خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست … اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و … این را واقعا در قلبمان ادراک کنیم، عید می شود برای کسانی که شهید داده اند، عید می شود برای کسانی که مجروح شدند، عید می شود برای کسانی که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.
برای اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت بشود.» و البته اگر بتوان قواعد نجومی را نشانه های دقیقی برای حوادث طبیعی شمرد و سرآغاز فصل بهار راهمان روزی شمرد که سیر اعتباری آفتاب در برج اعتباری حمل قرار می گیرد آنگاه می توان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادی است که سالیانه تجدید می شود و سنتی تاریخی برای یک حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.
در روایات معصومین (صلوات الله علیهم) عید مفهوم دیگری نیز دارد. در بعضی ازروایات تحقق حاکمیت حق و ولایت الهی در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیراهمانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته ست باید روزی را عیدگرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان می رسد. امام صادق(ع) می فرماید:
«… فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده که به جانشینان خود امر می نمودند تا روز تعیین و نصب وصی و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحقق حاکمیت حق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیت مستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودی جور و ظلم است. حضرت امام باقر(ع)می فرماید: «… و قد کان آدم(ع) وصی هبه الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راس کل سنه فیکون یوم عیدهم «یوم عید لهم » فیتعاهدون نوحا و زمانه الذی یخرج فیه.»
(حضرت آدم(ع) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبه الله فرمود: ظلم همچنان گسترش می یابد تا آنگه که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانی برخیزد و همه ظالمین را نابود کند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم به هبه الله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را برای خود وفرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروزاین مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامی می شمردند.
این است که حضرت امام رضا(ع) می فرماید: «… و ان یوم الغدیر بین الاضحی والفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب … و هو یوم التهنئه یهنی ء بعضکم بعضا …
یقول: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(ع) وهو یوم التبسم فی وجوه الناس من اهل الایمان … و هو یوم الزینه …» … والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحی و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است. روز تبریک و تهنیت به یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایش خدایی را که به ما توفیق تمسک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایت فرمود.
آنگاه فرمود:
روز عید غدیر، روز شگفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامی و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:
۱ مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعی متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسی نظامی ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملی ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را می شناختند و چه بسا مراسمی هم برگزار می نمودند.
۲ اسلام و پیامبر گرامی آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملی و مذهبی اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسی و یک شرط توجیهی را همواره در نظر داشتند:
اولا: سنتهای پذیرفته شده، مبتنی بر خرافات و آئین های شرک و بت پرستی و ارزشهاو قداست های غیر الهی نباشد.
ثانیا: از سنتهایی نباشد که موجب وابستگی سیاسی اجتماعی و … به بیگانه شود، و یا بنحوی استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه تا حدود زیادی به این نکته مربوط می شود .
و در آخر: جهت گیری سنتهای معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینش توحیدی اسلام، باید معنوی و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالی باشد.
و در نتیجه: مراسمی همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانی خرافی ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتی از قبیل:
چهارشنبه سوری، سفره هفت سین و مراسم سیزده و … نیست اما اگر به استقلال فکری فرهنگی اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتی دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است باشد، و نیز تنها به بعد طبیعی این دو روز بسنده شود، باز هم برای اسلام قابل تایید نیست.
بلی اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیت باشد و مراسمی جهت تشکل مومنان در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(ع) ویا «روز شیعیان » نامیده می شود، و هر روز نوروز می شود، چه اینکه بر همین اساس،هر روز عاشورا می باشد.
بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلی که طبق نقل مرحوم مجلسی از حضرت صادق(ع) عیدنوروز را روز پیمان بندگی با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(ص) و … می شمرد،تفسیر می شود و هم امتناع امام کاظم(ع) از جلوس در عید نوروز روشن می شود.
«حکی ان المنصور تقدم الی موسی بن جعفر(ع) بالجلوس للتهنیه فی یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انی قد فتشت الاخبار عن جدی رسول الله(ص) فلم اجد لهذاالعید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیی ما محاها الاسلام فقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس ».
نقل شده است که منصور دوانیقی از حضرت موسی بن جعفر(ع) درخواست نمود تا در عیدنوروز به جای او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرت کاظم(ع) در جواب فرمود: من در بررسی احادیث جدم رسول خدا(ص) تاییدی نسبت به این روز ندیده ام و این روز از سنت های ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده است و مبادا روزی که من زنده کننده رسم هایی باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است.
منصور گفت: ما این موضوع را برای دلگرمی سربازان انجام می دهیم و شما را به خداقسم می دهیم که بپذیری، و حضرت پذیرفت.
۳ نکته دیگری که در روایت امام کاظم(ع) قابل دقت است اینکه ممکن است و به احتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوی حضرت کاظم(ع) پوششی برای رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامی سیاسی بنی عباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبت به اهل بیت نیز بر کسی پوشیده نبود، و منصور می خواست با این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشان دهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند. و با این تحلیل ممکن است قبول نهایی حضرت کاظم(ع) نیز برای جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدی مامون از سوی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و از روی اجبار و اکراه باشد.